من همسن و سال پسر تو هستم ،

تو همسن و سال پدر من هستی.

پسر تو درس می خواند و کار نمی کند،

من کار می کنم و درس نمی خوانم.

پدر من نه کار دارد ، نه خانه،

تو هم کاری داری هم خانه ، هم کارخانه ؛

من در کارخانه ی تو کار می کنم.

و در اینجا همه چیز عادلانه تقسیم شده است:

سود آن برای تو ، دود آن برای من.

من کار می کنم ، تو احتکار می کنی.

من بار می کنم ،تو انبار می کنی.

من رنج می برم، تو گنج میبری.

من در کارخانه ی تو کار میکنم.

و در اینجا هیچ فرقی بین من و تو نیست:

وقتی که من کار می کنم، تو خسته می شوی،

وقتی که من خسته می شوم ، تو برای استراحت به شمال می روی،

وقتی که من بیمار می شوم ،تو برای معالجه به خارج می روی.

من در کارخانه ی تو کار می کنم.

و در اینجا همه کارها به نوبت است:

یک روز من کار می کنم، تو کار نمی کنی،

روز دیگر تو کار نمی کنی ، من کار می کنم.

من در کارخانه ی تو کار می کنم

کارخانه ی تو بزرگ است.

اما کارخانه ی تو هر قدر هم بزرگ باشد،

از کارخانه ی خدا که بزرگتر نیست.

کارخانه ی خدا از کارخانه ی تو و از همه ی کارخانه ها بزرگتر است.

و در کارخانه ی خدا همه ی کارها به نوبت است،

در کارخانه ی خدا همه چیز عادلانه تقسیم می شود.

در کارخانه ی خدا ، همه کار می کنند.

در کارخانه ی خدا ، حتی خدا هم کار می کند.


قیصر امین پور



تاريخ : یک شنبه 11 تير 1391برچسب:شعر,قیصر امین پور,بپه های بالاشهر,بچه های پایین شهر,کارخانه,ظلم, | 16:13 | نویسنده : دخو |

سلام به دوستان عزيز! امروز شعري بسيار زيبا از آقاي مهدي کوه پيما براتون گذاشتم.حتما بخونيد.
بچه ها چيزي براي از دست دادن ندارن ...
ايران فقط 20 دقيقه فرصت داره تا گل خورده رو جبران کنه! ...
صداي بوق موتور،بچه هاي اسپانسر
دوباره تلويزيون شوت مي کند،کرنر
نتيجه ي صفر به يک،در دقيقه ي هفتاد
و تکل مي زند از پشت سر،چه بد افتاد
تو گريه مي کني،اما پدر نمي فهمد!
صداي جيغ مليحه،عليرضا،احمد!
 

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب...



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 21 دی 1390برچسب:شعر,مهدی کوه پیما,فوتبال,جامعه ی فوتبالی, | 18:20 | نویسنده : دخو |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 14 صفحه بعد