مشرق: هم‌زمان با مراسم ثبت جهاني تعزيه كه با حضور رئيس جمهور انجام شد، رسانه ملي در برنامه‌ای كه از شبكه آموزش سيما و در قالب يكي از آیتم‌های برنامه راديو هفت صورت گرفت به تمسخر اجراي اين مراسم آئيني و معنوي پرداخت.


مطلب کامل و لینک دانلود مطلب در "مشرق نیوز"



تاريخ : پنج شنبه 22 بهمن 1390برچسب:, | 16:15 | نویسنده : دخو |
نویسنده وبلاگ ' طنز سیاسی ' در آخرین پست خود نوشت:
 
 
 
 

اصغر عزیزم،

اکنون که این نامه را برای تو می نویسم نیمه های شب است و من همچنان گرمی دستان تو را در دستانم احساس می کنم زیرا حُرم دستان توئه که منو داغون کرده... ناز چشمای تو هم خونه مو ویرون کرده... اصغرم، وقتی شنیدم که به خاطر دست دادن با من علیه تو هجمه شده است خیلی تعجب کردم زیرا تو در این زمینه سابقه زیادی داری و هر کسی این کارها را علیه تو می کند حتما با من مشکل شخصی دارد وگرنه چرا قبلا به هر زنی دست میدادی به تو گیر نمیدادند؟ من از همینجا به تمام منتقدین فارسی زبان دنیا از جمله ایران، افغانستان، تاجیکستان و به خصوص مردم اکراین اعلام می کنم زرشششششک! بنده خیلی وقت است که به همه سینما گران دنیا محرم شده ام. اصغر عزیز، جانِ آبجی ناراحت نشو ولی تو اینقدر دست مرا محکم جیق دادی که تا نیم ساعت دستم ولنگ و ولنگ می کرد و وقتی برادپیت متوجه شد دستم درد می کند ناراحت شد و گفت بی غیرتی هم حدی دارد، آدم توی پارتی هم دست ناموس مردم را اینطوری فشار نمیدهد!



اصغری،

من زیاد به حرفهای او محل نمیگذارم ولی هرچی هم که باشد او مرد من است و از اینکه خیلی آدم غیرتی است خوشم میآید زیرا او اصلا دوست ندارد دست یک مرد غریبه ایرانی را در دستان زنش ببیند. برای همین دیگر به من اجازه نمیدهد فیلم های شما را نگاه کنم و در جشنواره هایی که شما هستید حضور یابم زیرا قبلا هم یک همایشی توی فرانسه بود یا کن بود یا اطراف سولقان خودتان بود دقیقا نمیدانم کدام گوری بود این آقای مخملباف خیلی به من نگاه های زننده ای داشت و فکر کنم منظور بد داشت که یکهو دیدم برادپیت که هنوز نیم لیتر نفت تَهَش مانده بود غیرتی شد و شَتَرَق یکی خواباند زیر گوشش.. ولی من به او توضیح دادم که تو مثل مخملباف نیستی که به همه زنهای اطرافش منظور بد دارد و این سری خیلی گند وحشتناکی هم بالا آورد. حالا شما بیا و مردانگی کن و از این به بعد هر وقت مرا دیدی یواشکی چشمک بزن من هم برای تو بشکن میزنم و دوتایی کیف میکنیم!

اصغرجان،

دیگر مزاحم وقت عزیزت نمیشوم فقط از طرف من به این سینما گرهای خودتان بگو یک خورده رعایت کنند چون اخیراً خیلی فیلمهای شما مبتذل شده و ما در خانه وقتی بچه ها بیدار هستند اصلا نمیتوانیم فیلمهای سینمای ایران را نگاه کنیم چون خیلی بدآموزی دارد و هرکی به هرکی شده است.. البته من برای بازیگران شما احترام خاصی قایل هستم و شما خیلی هنرمندان با برکتی دارید مثلا یادم میآید مدتی که توی سومالی بودیم خیلی از مردم وقتی بازیگر زن شما که آمده بود آنجا را تماشا می کردند گرسنگی از یادشان می رفت و این خیلی برای مردم قحطی زده آنجا با برکت بود

اصغرم،

این نامه را وقتی در هواپیما بودم برای تو نوشتم و الان آن را به همراه یک شعر به تو تقدیم میکنم امیدوارم که خوشت بیاید.

الا اصغر که چشم شور داری

از این فیلم ساختنت منظور داری

بکن اون چشمای نازت رو درویش

اگر که فکرای ناجور داری



دوستدار تو آنجلینا جولی

ساعت 9.37 دقیقه صبح 15 ژوئن 2012

توی هواپیما

 

http://husein.blogfa.com

دخو:در این که تجلیل از اصغر فرهادی سناریویی هدفدار بود شکی نیست ولی از نظر من حمله به او با چنین ادبیاتی هرچند او مستحق آن است ولی ما را به هدف خود که همانا شناساندن چهره ی واقعی او به مخاطب ایرانی است نمی رساند و اندکی زیاده روی است.




تاريخ : پنج شنبه 20 بهمن 1390برچسب:, | 15:52 | نویسنده : دخو |

پدرمومن من ... مادر مقدس من ... نماز تو یک ورزش تکراری است بدون هیچ اثر اخلاقی و اصلاح عملی و حتی نتیجه بهداشتی ! که صبح و ظهر و شب انجام می دهی اما نه معانی الفاظ و ارکانش را می دانی و نه فلسفه حقیقی و هدف اساسی اش را می فهمی. تمام نتیجه کار تو و آثار نماز تو این است که پشت تو قوز درآورد و پیشانی صافت پینه بست و فرق من بی نماز با تو نمازگزار فقط این است که من این دو علامت تقوی را ندارم!

تو می گویی: نماز خواندن با خدا سخن گفتن است. تصورش را بکن کسی با مخاطبی مشغول حرف زدن باشد اما خودش نفهمد که دارد چه می گوید؟ فقط تمام کوشش اش این باشد که با دقت و وسواس مضجکی الفاظ و حروف را از مخارج اصلی اش صادر کند. اگر هنگام حرف زدن "ص" را "س" تلفظ کند حرف زدنش غلط می شود اما اگر اصلا نفهمد چه حرفهایی می زند و به مخاطبش چه می گوید غلط نمی شود!

اگر کسی روزی پنج بار و هر بار چند بار با مقدمات و تشریفات دقیق و حساس پیش شما بیاید و با حالتی ملتمسانه و عاجزانه و اصرار و زاری چیزی را از شما بخواهد و ببینید که با وسواس عجیبی و خواهش همیشگی خود را تلفظ می کند اما خودش نمی فهمد که چه درخواستی از شما دارد چه حالتی به شما دست می دهد؟ شما به او چه می دهید؟ و وقتی متوجه شدید که این کار برایش یک عادت شده و یا بعنوان وظیفه یا ترس از شما هم انجام می دهد دیگر چه می کنید؟ گوشتان را پنبه نمی کنید؟

اگر خدا از آدم خیلی بی شعور و بلکه آدمی که مایه مخصوص ضد شعور دارد بدش بیاید همان رکعت اول اولین نمازش با یک لگد پشت به قبله از درگاه خود بیرونش می اندازد و پرتش می کند توی بدترین جاهای جهان سوم تا در چنگ استعمار همچون چهارپایان زبان بسته ی نجیب بار بکشد و خار هم نخورد و شکر خدا کند و در آرزوی بهشت آخرت در دوزخ دنیا زندگی کند و در لهیب آتش و ذلت و جهل و فقر خود ابولهب باشد و زنش حماله الحطب!!!

و اگر خدا ترحم کند رهایش می کند تا همچون خر خراس تمام عمر بر عادت خویش در دوار سرسام آور بلاهت دور زند و دور زند و دور زند...... و در غروب یک عمر حرکت و طی طریق در این" مذهب دوری" به همان نقطه ای رسد که صبح آغاز کرده بود. با چشم بسته تا نبیند که چه می کند و با پوز بسته تا نخورد از آنچه می سازد! و این است بنده مومن آنچه عفت و تقوی می گویند.

کجایی پدر مومن من... مادر مقدس من... وای بر شما نمازگزارانی که سخت غافلید و از نماز نیز. در خیالتان  خدای آسمان را نماز می برید و در عمل بت های قرن را. خداوندان زمین را... 

بت هایی را که دیگر مجسمه های ساده و گنگ و عاجز عصر ابراهیم و سرزمین محمد نیستند...

 دکتر علی شریعتی

http://raheiman.blogfa.com



تاريخ : پنج شنبه 20 بهمن 1390برچسب:, | 15:40 | نویسنده : دخو |